شب نهم ؛ حضرت ابالفضل العباس (علیه السلام)
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ب.ظ

ثمره ازدواج علی(ع) با فاطمه بنت حزام(س) ،چهار پسر به نام های عباس ، عون ، جعفر و عثمان بود که بزرگترین آن ها عبّاس(ع) بود.
وقتی عباس(ع) به دنیا آمد،امام علی(ع) در گوش او اذان و اقامه خواند،نام خـدا و رسول(ص) را به گـوش او خـواند و نام او را عباس نهاد . امـام گاه گاهی قنداق عبـاس(ع) را در آغـوش می گـرفت، بازوانـش را می بوسـیـد و گریـه می کرد .روزی امّ البنین(س) علّت این گریه را پرسید ؛ امام در جواب فرمود :
این دست ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد .
عباس(ع) نه تنها در قامت رشید بود،بلکه در خِرَد و در جلوه های انسانی هم رشید بود.او به یقین می دانست که برای چه روز عظیمی ذخیره شده و می دانست که برای عاشورا به دنیا آمده است .عباس در سنین دوازده تا چهارده سالگی،زمانی که علی (ع) با دشمنان درگیر بود،در برخی از جنگ ها شرکت داشته و با آن که زیاد اجازه جهاد به اوداده نمی شد،ولی درهمان نوجوانی حریف قهرمانان نامی عرب بوده است.
حضرت عباس(ع) چهارده ساله بودند که پدرش در واقعه محراب خونین کوفه در رمضان سال چهلم هجری به شهادت رسید .او با چشمانی اشکبار و خاطری اندوهگین،شاهد دفن شبانه و پنهانی پدرش بوده است. او هرگز توصیه ای راکه پدرش در شب 21 ماه رمضان در آستانه شهادتش به عباس کرد، از یاد نبرد .
آری امام از او خواست که در عاشورا و در کربلا برادرش حسین را تنها نگذارد.
وقتی امام حسن(ع) مسموم و شهید شد . عباس 24 سال داشت شهادت امام حسن(ع) بار دیگر بنی هاشم را سوگوار کرد عباس(ع) نیز به همراه خاندان پیامبر در غم واندوه ازدست دادن برادرش متأثّر و اندوهگین شد... عباس(ع) چند سال بعد از شهادت پدرش ، در سن هیجده سالگی با لُبابه دختر عبداللّه بن عبّاس ازدواج کرد.حاصل ازدواج عباس بالبابه دو فرزند به نامهای عبیداللّه و فضل بود.میگویند بعد از تولد فضل به عباس لقب ابوالفضل (پدر فضل ) دادند. امّا برخی دیگر عقیده دارند :
عباس به خاطر فضل بی پایانش به این لقب خوانده می شود .
عباس سرپرستی قافله امام حسین(ع) را در کوچ به کربلا بر عهده داشت .او در کربلا حماسه ای آفرید که تاریخ نظیر آن را در برگ های خود ندارد . او با پس زدن امان نامه امویان بزرگترین درس وفاداری به معشوق را در جامعه انسانی به یادگار گذاشت .در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا ، عباس(ع) با دیدن لبهای خشکیده و چشمان اشکبار فرزندان امام (ع) ، بی اختیار مشک آب را بر دوش گرفت و رفت تا بزرگترین امتحان زندگی اش را پس دهد . او رفت و با شجاعت صف دشمن را شکست،خود را به آب فرات رساند، مشک را پر کرد و با لبهایی تشنه به آب ضلال فرات نظاره کرد،جرأت نکرد جرعه ای بنوشد.
چون حسین(ع) و فرزندانش تشنه بودند و شایسته نبود او قبل از آن ها خود را سیراب کند .
دشمن خوب می دانست که تا بازوان عباس(ع) بر تن اوست ، توان برابری با او را ندارند. به همین علّت بازوان عباس(ع) هدف قرار گرفت. عباس(ع) برای حفظ آب دو دست خود را از دست داد و با ضربه های دشمنان از اسب به پایین افتاد .امام حسین(ع)خود را به بالین عباس رساند و او در آغوش برادر به دیدار محبوب شتافت و امام را با کوله باری ازغم و اندوه درکربلا تنها گذاشت. حضرت عباس (علیه السلام) در موقع شهادت 35 سال داشت ..- ۹۴/۰۷/۳۰
- ۴۸۱ نمایش