شب چهارم ؛ عون و محمد بن عبدالله جعفر (علیهم السلام)
شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ
در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب کبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال کردند...
حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است.
بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید (کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت ) دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید...
پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد :
حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است.
بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید (کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت ) دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید...
پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد :
اشکوا إلی اللهِ منََ العدوانِ
قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ
قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ
و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ
وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ
” به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند . نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است راترک کردند“قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ
قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ
و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ
وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ
و پس از نبردی جانانه ، به شهادت رسید...
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد :
اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ
شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر
یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ
کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ
شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر
یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ
کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ
”اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.“
و او نیز، فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد... ابی عبدالله (علیه السلام) آمدند میدان و پیکرهایشان را در بغل
گرفتند در حالیکه پاهایشان به زمین کشیده می شد آنها را به سوی خیمه آورد همه
بانوان به استقبال آمدند، اما زینب(س) را ندیدند...
زینبی که همیشه پیشاپیش بانوان بود، اما ابا عبدالله(ع) وقتی بدن بچه هایش را آورد از خیمه بیرون نیامد، مبادا برادر؛ خواهر را ببیند و شرمنده بشود! مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده عزیزانش بیفتد بی تابی کند از پاداشش کم بشود.
زینبی که همیشه پیشاپیش بانوان بود، اما ابا عبدالله(ع) وقتی بدن بچه هایش را آورد از خیمه بیرون نیامد، مبادا برادر؛ خواهر را ببیند و شرمنده بشود! مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده عزیزانش بیفتد بی تابی کند از پاداشش کم بشود.
- ۹۴/۰۷/۲۵
- ۲۸۱ نمایش