گونی
یکی از کلاس ها تصمیم گرفتن امتحان رو زودتر برگزار کنن، استاد نبود ، من به جای ایشون رفتم
داشتم برگه هارو پخش میکردم ، یکی گفت آقای فلانی میشه من برم جلو بشینم؟ ( فکر کنم کناری هاش خیلی حرف میزدن ) گفتم آره برو، دیدم رفته جلو رو به جمعیت نشسته 🤣 بهش گفتم حالا درسته گونی پشت و رو نداره ولی برگرد رو به تخته 😁
پخش برگه تموم شد، و نشستم روی صندلی ، یهو یکی گفت آقای فلانی شما قراره تا آخرش همینجا بمونید؟😁😁 هیچی دیگه کلاس رفت روی هوا ، ساکت هم نمیشدن بعدش ...!
خلاصه هر چند دقیقه یکبار یکی یه چی میگفت ، آقای فلانی صداتون میزنن😁 آقای فلانی اگر ناهار میخواین برین سلف ما حساب میکنیم 😁
اون وسط یه باهوشی گفت آقای فلانی من برگه اضافه میخوام، بقیه گفتن ایول همینه 😁👌 ما هم برگه اضافه میخوایم 😁 ولی کور خونده بودن ، منم هم پشت همین صندلی ها درس خونده بودم 😁 از لای پوشه برگه A4 سفید درآوردم و دادم بهشون
سقف آرزو هاشون با خاک یکسان شد و دوباره کلاس رفت روی هوا 😁
حالا همه اینا به کنار، چند دقیقه آخر یه نفر گفت آقای فلانی، جواب یه سوال رو هرچی فکر میکنم یادم نمیاد میشه راهنمایی کنید؟ گفتم نه😁😜 گفت چند مورد داره ، شما یکی رو بگو من بقیه رو مینویسم ، اون یه مورد شما رو هم نمی نویسم
گفتم نه😜
حالا بقیه فاز بنی آدم اعضای یکدیگرند برداشتن و از گوشه و کنار میخواستن جواب سوال رو برسونن 🤣 هرکسی مثلا رمزی یه حرفی میزد ، ولی قسمت خنده دار ماجرا این بود که این طرف اصلا نمیفهمید🤣
چند ثانیه ای حرف میزدن و من چیزی نگفتم ولی این نمی فهمید، گفتم ولش کنید بابا ، من خودم یه کارش میکنم 🤣 رفتم بالا سرش دیدم همه سوالات رو جواب داده و فقط این مونده ، یکم راهنماییش کردم و متوجه شد
بقیه یه نفس راحتی کشیدن🤣
اما بعد از امتحان دیدم تو برگه نوشته، من جواب این سوال رو بلد نبودم آقای فلانی یه مورد رو بهم گفته، من بقیه اش رو نوشتم😐
خب لعنتی دوست داشتی چرا منو خراب میکنی ؟🤣
خلاصه که کلی خندیدیم سر جلسه
نکته اخلاقی : سر جلسه امتحان سخت گیر و اخمو نباشبد😜
- ۰۳/۰۳/۲۲
- ۸۹ نمایش
باشه سر جلسه امتحان میخوابیم که راحت باشن!:)))