گفت ازحادثه ای لبریزم. من پر از فریادم. در درونم غوغاست
گفتم این حال تو را میفهمم
دستشویی آنجاست
- ۰ نظر
- ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۸
- ۳۰۴ نمایش
گفت ازحادثه ای لبریزم. من پر از فریادم. در درونم غوغاست
گفتم این حال تو را میفهمم
دستشویی آنجاست
دوستم بعد از ۱۰ سال از آمریکا اومده
نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم حرف شد از گرونی و قیمت دلار
یکی از رفقا پرسید:دلار الان تو آمریکا چنده؟؟؟
من :|
دوستم:|
مجلس سنای آمریکا:|
خاوری :|
میدونی پنج شنبه شبها بعد از ۱۲ شب چی میشه؟
فکر بد نکن جمعه میشه!!!!
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﻮ ﺑﺎﺷﻪ، ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻣﮋﻩ ﯼ ﺩﻟﺒﺮ ﺑﺎﺷﻪ، ﯾﺎ ﭘﺸﻢ ﺍﮐﺒﺮ!
.
.
.
.
ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﺟﻪ
دوتا ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻔﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻪ رنه دکارت گردن ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻧﻪ
ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ!!
ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﺑﮑﻨﻢ؟
مرد=خواب+خوراک+کار+درآمد
الاغ=خواب+خوراک+کار
پس:
مرد=الاغ+درآمد
درنتیجه
مرد - درآمد=الاغ!
ملت میرن آتلیه عکس میگیرن. نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف 40 متری :)))))
ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﭘﯿﺸﯿﻪ ﻣﻦ ...
ﻣﻮﺷﯽ ...
ﺟﻮﺟﻮﯼ ﻣﻦ ...
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ...
ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺣﯿﻮﻭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻤﺖ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ 6 ﻣﺎﻫﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ ..
تو دانشگاه یکی پسرا جامدادیشو سر کلاس دراورد یکی از دخترا گفت :هه کیف آرایشه؟؟
پسره جواب داد :آره، پنج شنبه شب خونه ما جا گذاشته بودیش واست آوردم.!!!!
ینی دختره رفت رو سایلنتا....