جوکستان

با هم بخندیم،به هم نخندیم
حدیث موضوعی
جوکستان

با هم بخندیم، به هم نخندیم

سمت خدا
حدیث موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان
مرامنامه

حمید و مهدی باکری

یه روز یه ترکه...،
یه روز یه ترکه میره جنگ میشه فرمانده ؛داداشش شهید میشه!با بیسیم بهش میگن لااقل جنازه داداشت و برگردون عقب!میگه اینا همشون داداشای من هستن ، کدومشونو بیارم ؟
( به یاد حمید و مهدی باکری )

ستارخان

یه روز یه ترکه...،

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان...؛خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت با آسایش زندگی کنیم.

میرزا کوچک خان جنگلی

یه روز یه رشتیه...،

اسمش میرزا کوچک خان بود ،میرزا کوچک خان جنگلی ؛برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد ،برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه ؛اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.

علامه دهخدا

یه روز یه قزوینه...،

اسمش علامه دهخدا بود از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بوده و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاده است.

کریم خان زند

یه روز یه لره...،

اسمش کریم خان زند بود ساده زیست ،نیك سیرت و عدالت پرور بود و تا ممكن می شد از شدت عمل احتراز می كرد.

پرچم ایران

یه روز ما همه با هم بودیم...،

ترک و رشتی و لر و اصفهانی و تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند ...؛ حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم ،به همدیگه می خندیم،؟!!! و اینجوری شادیم !!!!...؛این از فرهنگ ایرونی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند پس...

با هم بخندیم :) به هم نخندیم:(

بیاید باهم خنده ای حلال داشته باشیم :))

جوکستان :))

لطفا زنگ بزنید !!

يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۵۶ ب.ظ

سلام به همگی

یعنی مردم از خستگی

از صبح ساعت ۹ تا همین الان که ساعت ۳ بعد از ظهر هستش درگیر مهمون ها بودم 

قدمشون روی چشم ولی تو رو خدا قبل اومدن یه زنگ بزنید 

خواهشا شما هم که داری این متن رو می‌خونی بعدا اگه خواستید برید مهمونی بیست دقیقه قبلش یه زنگ بزنید باور کنید ثواب داره 

امروز یکهو سی چهل تا مهمون اومدن خونمون !!!

مهمون هابی که اصلا با هم جفت و جور نبودن 

لطفا قبل اومدن زنگ بزنید 😁😁


  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۹۸/۰۱/۰۴
  • ۴۰۳ نمایش
  • پت

نظرات (۶)

  • ناصر دوستعلی
  • چشم
    زنگ می‌زنیم

    :)
    پاسخ:
    ممنون خخخخخ
    خداروشکر ما فعلا میزبان نبودیم برای عیددیدنی 😂
    پاسخ:
    ما هم اونجا میزبان نبودیم
    اینجا میزبان بودیم 😁😁😊
  • دریا _ گاه نوشته های من
  • دقیقا عین امروز ما
    پاسخ:
    داغون شدما
    یعنی له خخخخخ
    سلام 
    سلام دلاور 
    سلام پهلوان
    سلام قدرتمند 
    خدا قوت 
    منم این لحظات رو تجربه کردم 
    انگار قوم تاتار یورش میارن خونه منفجر میکنن همه چی رو میرن :))) و ادم پوکیده و داغان بجا میمونه:دی
    پاسخ:
    سلام 😂😂

    اصن دیروز یه وضیی بودا 
    قشنگ سی چهل تا مهمون همزمان اومدن منم دست تنها بودم ( شکلک گریه )
    اخییییییییی خب اینجا مهمونم در امر پذیرایی کمک کنه باید وگرنه با شمشیر مرحوم لینچان حسابشونو میرسیدید:دی
    صفااااااااا دستمال بیار واسه عموووو
    پاسخ:
    ای کاش شمشیر داشتم 😁😁
    سلام 
    یه نکته هم من اضافه کنم ، وقتی که می بینند مهمون اومده اون هم طایفه ای مهمون های قبلی خوش اومدن 😁😁😁
     شاید بنده ی خدا میزبان انقدر پیش دستی نداشته باشه 😞😞😞
    اصلا فکرشم نکن که ما بعضی اوقات این مشگلو داریمااااا 
    پاسخ:
    وااااااااااااای دقیقا زدید تو خال 😁😁
    ما یه نیمچه خونه ای هم تو روستا داریم
    یه روز خییییییییییلییییییییی مهمون اومد تو روستا
    من کلا استرس داشتم ظرف ها تموم بشه 😁
    ولی هرچی مهمون میومد مامانم بشقاب و لیوان جدید رو میکردن😁😁😁
    یعنی داشتم میمردم از خنده
    فکر کنم از خونه ی توی شهر بیشتر وسیله داریم اونجا 😁😁😁
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی